«اگر ماجرای قیام امام حسین علیهالسلام را بدون نام «حسین» برای اشخاص بازگو کنیم، همانجا که قصه تمام میشود، اشخاص مجذوب او میشوند؛ مردم دوست دارند چنین شخصیتی را الگوی خود قرار دهد».
«هرچه در این مسیر دیدیم زیبایی بود؛ به ویژه زمانی که انسان میداند، دارد به مقصد میرسد در هر قدمی که بر میدارد، احساس میکند که در حال بال درآوررد و پرواز کردن است».
«به یاد دارم که شخصی برای دعوت زائران به موکب خود و خدمترسانی به آنها گریه میکرد. شخص دیگری بود که کودکان خود را در مسیر جاده خوابانده بود تا مردم به خیمة آنها بروند و میگفت که ما را از خدمت خود محروم نسازید».
چنین سخنانی از زبان بسیاری از اشخاص که در اربعین حسینی در حرکت پیادهروی نجف تا کربلا شرکت کردهاند، شنیده میشود؛ مسیری نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر که قدم به قدم آن به ما درس معرفت و ایثار میدهد و هر کسی دربارة احساساش میپرسیدیم، میگفت که تا انسان نیاید و در این مسیر قرار نگیرد، نمیتواند احساس ما را درک کند!
در این میان پای سخنان جمعی از زائران غیر ایرانی نشستیم و نظرات آنها را در اینباره جویا شدیم: حسینخان، (ایگارات جای پونگسای)؛ دانشجوی کارشناسی ارشد از تایلند، علی حیدر حسین (تئومان اورال یولدیز) دانشجوی کارشناسی ارشد از ترکیه، فضلالدین یوسفپور، طلبة تاجیکستانیو سید شفیع حیدر رضوی، طلبة هندی جامعة المصطفی و از شعرای اردوزبان.
نظر شما را به این گفتوگوی صمیمی و خواندنی دعوت میکنیم:
چطور شد در این حرکت بزرگ شیعی شرکت کردید؟علی حیدر حسین: بنده تاکنون چهار مرتبه در پیادهروی اربعین از نجف تا کربلا شرکت کردم که سه مرتبه از آن از طریق دفتر حضرت آیتالله حکیم بود. با توجه به اینکه در خانوادهای شیعی تربیت یافتهام، دربارة اهلبیت علیهمالسلام و جایگاه آنها اطلاعات فراوانی داشتم و آرزوی همیشگی من زیارت قبور مطهر آنها بود. سال اولی که به ایران آمده ودر دورة تمهیدة جامعهالمصطفی شرکت داشتم؛ شنیدیم که کاروانی از طلاب غیر ایرانی به کربلا میرود که به دلیل عدم اطلاع به موقع از این حرکت، متأسفانه نتوانستیم ثبت نام کنم؛ این مسئله برای من بسیار ناراحتکننده بود.
پس از آن در ایام اربعین، شنیدم که کاروانی به سمت کربلا حرکت میکند با تعدادی از دوستان خود در آن نامنویسی کردم و برای نخستینبار توانستم به زیارت قبر سیدالشهدا علیهالسلام و عتبات عالیات عراق مشرف شوم. سال بعد در مجتمع آموزش عالی فقه(حجتیه) از مراکز وابسته به جامعهالمصطفی مشغول تحصیل شدم در همان سال اول حضور، شنیدیم در ایام اربعین حسینی جمعی از طلاب غیر ایرانی را از سوی دفتر حضرت آیتالله حکیم به کربلا اعزام میکنند؛ بلافاصله در این کاروان نامنویسی کرده و به عتبات اعزام شدم و با عنایت حضرت توانستم با این کاروان مسیر نجف تا کربلا را پیاده طی کنم.
راه نزدیک به ۱۰۰ کلیومتری شما را خسته نکرد؟علی حیدر حسین: به نظر من که این ۱۰۰ کیلومتر کم است؛ اگر این مسیر هزار کیلومتر هم بود باز هم این راه را با علاقه و اشتیاق طی میکردم. هر شیعهای آرزو دارد به گونهای علاقه و ارادت خود را به ساحت مقدس اهلبیت علیهمالسلام نشان دهد، از اینرو، هرچند این راه طولانیتر و مشقت آن زیاد باشد، باز هم این راه توسط محبان آلالله پیموده خواهد شد. تاریخ ثبت کرده است که در گذشته، شیعیان برای زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام دست و پای خود را میدادند، بر اساس این، چنین پیادهرویهایی کار زیاد سختی نیست.
فضلالدین یوسفپور: من در خانوادهای به دنیا آمدم که سنی مذهب بودند از نوجوانی با مطالعة کتاب شیعیان به این مکتب علاقهمند شدم و در حال حاضر ده سالی است که شیعه شدم و هفت سال در جامعهالمصطفی مشغول تحصیل علوم اسلام ناب محمدی هستم.
چطور دربارة پیادهروی بزرگ شیعیان در روز اربعین با خبر شدید؟فضلالدین یوسفپور: از کاروانهایی که به زیارت اباعبدالله الحسین علیهالسلام رفته و مسیر نجف تا کربلا را پیاده طی کرده بودند، دربارة این حرکت میپرسیدم که توضیحات آنها مرا در فضای معنوی این حرکت قرار میداد؛ همین مسئله مرا علاقهمند کرد تا در این پیادهروی شرکت کنم.
اولین حضور
من اولین کسی بودم که از خانوادة خود در این پیادهروی شرکت کرده بودم؛ وقتی در جمع آنها دربارة فضای معنویای که در آن حاکم بود صحبت میکردم، پدرم فکر میکرد، مبالغه میکنم. سال بعد از آن، که خودش در روز اربعین به کربلا مشرف شد به من گفت که وقتی ماجراهایی که از پیادهروی برای ما تعریف میکردی، فکر میکردم، مبالغه میکنی؛ ولی وقتی خودم در این سفر همراه زائران بودم، متوجه شدم که آنچه تو به ما گفته بودی، نیمی از واقعیتها هم نبود
من در این حرکت بزرگ، سه سال پیش از سوی دفتر حضرت آیتالله حکیم انجام شد؛ الحمدلله با این کاروان به عتبات عالیات اعزام شدم و توانستم این حرکت بزرگ معنوی را درک کنم. در سال گذشته با توجه به سفر تبلیغی که به کشور روسیه داشتم از این حضور بیبهره بودم؛ ولی امسال توانستم مجدداً در این حرکت حضور یابم.
حسینخان: من نیز تا ۱۷ سالگی از اهل سنت بودم و بعد از آن به مذهب تشیع مشرف شدم. در اوایل تشرف یافتنم به مذهب تشیع، اطلاعات چندانی نسبت به امام حسین علیهالسلام نداشتم؛ ولی نامشان را بسیار شنیده بودم. در تایلند اشخاص دارای اسم رسمی و اسم غیر رسمی بر اساس دین و مذهبشان هستند از ابتدا اسم من حسین بود و همین مسئله علاقة مرا به این امام همام دوچندان میکرد.
در تایلند امام حسین علیهالسلام چه جایگاهی دارد؟حسینخان:زمانی که من سنی بودم، دیدم که میان شیعه و سنی تفاوتهای بسیاری وجود ندارد؛ حتی قبل از نفوذ وهابیت به تایلند در ایام محرم در مراسم عزاداری حضرت سیدالشهدا علیهالسلام شرکت میکردیم و در این آیینها شاهد بودم که پدر و پدر بزرگم در سوگ ایشان اشک میریزند. بعد از آن شیعه شدم و به ایران آمدم. علاقةبسیاری برای حضور در کربلا داشتم، دعا میکردم؛ ولی این دعا خیلی از ته دلم نبود. یکی از عادتهای بد من این بود که تا زبان کشوری را نمیدانستم، علاقة چندانی برای حضور در آنجا نداشتم، از اینرو به دنبال این بودم که ابتدا زبان عربی را بیاموزم و بعد به کربلا بروم.
هنوز زبان عربی را فرا نگرفته بودم که شنیدم از سوی دفتر حضرت آیتالله حکیم جمعی از طلاب غیر ایرانی را به کربلا اعزام میکردند در آن زمان، مدیر مدرسه با من تماس گرفت و گفت که اسم شما برای کربلا انتخاب شده است، بسیار خوشحال شدم؛ ولی زمانی که به دفتر مدیر مراجعه کردم، دیدم که اشتباهی رخ داده بود و اسم من جزو اسامی انتخاب شده نبود. این مسئله موجب شد که قلبم جریحهدار شود.
در خلوت خود به امام حسین علیهالسلام گفتم: «درست است که من خیلی دعا نمیکردم؛ ولی چرا با من اینگونه رفتار میکنید؟» پس از آن به مدت یک سال دعای هر شب من «اللهم الرزقنا کربلا» بود تا اینکه سال بعد، زمانی که با یکی از دوستانم در دانشگاه قم حضور داشتم از مدرسه تماس گرفتند و خبر انتخابم برای اعزام به کربلا را به من دادند. بسیار خوشحال شدم که امام حسین علیهالسلام مرا دعوت کرد و به من آموخت که باید عادتهای بد را کنار بگذارم. در همان سال به کربلا مشرف شدم و با توجه به عنایت حضرت، سه سال بعد از آن را نیز به صورت مستمر در پیادهروی نجف تا کربلا حضور داشتم.
این علاقه برای حضور هرساله در این پیادهروی به چه دلیل است؟حسینخان: دفعة اول که به کربلا رفتم، برای من کافی نبود. در کشور عراق ایام اربعین و نیمة شعبان مسیر نجف تا کربلا را پیادهروی میکنند. من در هر دو مناسبت در مراسم پیادهروی شرکت داشتم؛ ولی این مراسم در اربعین حسینی با حال و هوای خاصی انجام میشود.
سید شفیع حیدر رضوی: دو سال قبل، بعد از سالها عشق و علاقه، زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، توانستم در این سفر معنوی شرکت کنم. با توجه به اینکه از ابتدا شیعه بودم از کودکی علاقةبسیاری به اباعبدالله علیهالسلام داشتم؛ من نخستین فرد در خانوادة خود بودم که به سفر عتبات عالیات مشرف شدم. بنده پیش از پیادهروی اربعین حسینی به کربلا رفته بودم؛ ولی حضور امسال من در این مراسم معنوی و بزرگ، توفیقی بود که گویی خود حضرت سیدالشهدا علیهالسلام کارهایم را برای این حضور فراهم کرده بود؛ چراکه در ابتدا به دلیل برخی مشکلات، نتوانستم در موعد مقرر در این سفر نامنویسی کنم که بعد از پیگیریهای فراوان، توانستم مسئولان مربوطه را راضی به نوشتن نامم کنم؛ بعد از آن، مشکل دیگری پیدا شد و آن اتمام زمان اقامت من بود. از زمانی که این مشکلات در مسیر سفر من به کربلا به وجود آمد، به مدت ۱۱۰ شب بعد از هر نمازی، «اللهم الرزقنا زیارت الحسین» را همواره میخواندم و در این راستا به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل میشدم. مسئولان کاروان همواره به من میگفتند که مشخص نیست که بتوانی در سفر امسال شرکت کنی که سرانجام یک روز مانده به حرکت کاروان، اعلام کردند که شما هم میتوانید شرکت کنید.
در مسیر که قرار داشتید، چه احساسی داشتید، خستگی بر شما حاکم شده بود یا نه؟علی حیدر حسین: در این مسئله فقط میتوان یک جمله گفت، جملهای که حضرت زینب سلام الله علیها آن را به یزید بیان داشتند و گفتند که «ما رأیت الا جمیلً»؛ الحمدلله هرچه در این مسیر دیدیم زیبایی بود. به ویژه زمانی که انسان میداند دارد به مقصد میرسد؛ در هر قدمی که بر میدارد، احساس میکند که در حال بال درآورد و پرواز کردن است.
مردم عراق نیز که ارادت خاصی به زائران اباعبدالله علیهالسلام داشتند و به آنها میگفتند: «حلب الزوار»؛ این جمله هنوز هم در گوش من شنیده میشود. انسان نگاه میکند که ما چیزی و کسی نبودیم؛ ولی آقا توفیق داده و از کرم خود، ما را در این مسیر قرار داده است.
زمانی که خدمات گستردة مردم به زائران اباعبدالله علیهالسلام را میدیدم با خود میگفتم که اینها چه کسانی هستند که اینگونه خدمت میکنند، گویی از اهل زمین نیستند؟! هرجا که کسی بانی کار خیری میشود، ممکن است دچار غروری شود و خود را کسی بداند؛ ولی در وجود اینها با این همه خدمترسانی، هیچ احساسی غیر از خدمت نبود؛ مانند عبدی در برابر انسان زانو میزدند.
در مسیر پیر مردی بود که با کهولت سن با افتخار پای زائران را ماساژ میداد. در راه، یکی از زائران به موکبداران گفته بود که شما چیپس دارید؟ گفته بود نه! که بلافاصله ماشین را به خادمش داد و گفت که برو و از چند کیلومتر عقبتر از یکی از مغازهها چیپس بیاور و به این آقا بده. تا انسان در این پیادهروی شرکت نکند، هرچه هم برای او گفته شود، نمیتواند درک درستی از این مسئله به اشخاص داد.
من اولین کسی بودم که از خانوادة خود در این پیادهروی شرکت کرده بودم؛ وقتی در جمع آنها دربارة فضای معنویای که در آن حاکم بود صحبت میکردم، پدرم فکر میکرد، مبالغه میکنم. سال بعد از آن، که خودش در روز اربعین به کربلا مشرف شد به من گفت که وقتی ماجراهایی که از پیادهروی برای ما تعریف میکردی، فکر میکردم،
ما به این سفر نرفتیم؛ بلکه ما را بردند! اگر قرار بود که خودمان باشیم، نمیتوانستیم این مسیر را طی کنیم. یکی از دوستان که احساس خستگی میکرد؛ وقتی از توانایی او از ادامۀ مسیر پرسیدم، گفت که «من خودم نمیروم، مرا دارند میبرند»
مبالغه میکنی؛ ولی وقتی خودم در این سفر همراه زائران بودم، متوجه شدم که آنچه تو به ما گفته بودی، نیمی از واقعیتها هم نبود.
فضایی که در این حرکت حاکم است با گفتن، تمام نمیشود؛ وقتی انسان به حرم امام حسین علیهالسلام نزدیک میشود و گنبد سیدالشهدا علیهالسلام در مقابل چشمان او نمایان میشود، دل آدم میلرزد و انسان میخواهد پرواز کند.
به نکتة خوبی اشاره کردید، شما که نزدیک به صد کیلومتر راه رفته بودید و پاهایتان تاول زده بود و سختیها را تحمل کرده بودید، آن چند کیلومتر پایانی به ویژه زمانی که گنبد حرم حضرت دیده شد، چه احساسی داشتید که امروز در حین بیان آن بغض گلویتان را گرفت؟علی حیدر حسین: با توجه به مسائل امنیتی که برای طلاب غیر ایرانی در نظر گرفته بودند، ما را از مسیری بردند که در ابتدای ورود به کربلا، حرم اباعبدالله علیهالسلام را مشاهده کردیم؛ وقتی که نزدیک بارگاه شدیم، میدانستیم که به معشوق نزدیک میشویم، از اینرو همة خستگیها از تنمان بیرون شد. در حالات علی بن مهزیار، نقل شده است که وی ۲۰ بار به امید زیارت امام زمان (عج) به سفر حج رفت که بعد از سفر بیستم که به محضر امام زمان (عج) مشرف شد، گفت که وقتی چشمم به خیمة امام افتاد، همة خستگی ۲۰ ساله به یکباره از تنم رفت.
ما نیز همینطور بودیم؛ درست است مشقت بسیاری در راه کشیدیم؛ ولی وقتی که به اباعبدالله علیهالسلام رسیدیم، دیگر خستگی بر تن نمیماند و گویی در امکانات کامل و در رفاه سفر کرده بودیم.
حسینخان: معتقدم ما به این سفر نرفتیم؛ بلکه ما را بردند! اگر قرار بود که خودمان باشیم، نمیتوانستیم این مسیر را طی کنیم. یکی از دوستان که احساس خستگی میکرد؛ وقتی از توانایی او از ادامۀ مسیر پرسیدم، گفت که «من خودم نمیروم، مرا دارند میبرند».
دوری یا نزدیکی برای شیعیان هیچ معنایی ندارد؛ دوستانی داریم که به مرز میآیند؛ ولی نمیگذارند وارد خاک عراق شوند؛ وقتی از آنها میپرسیم که چه احساسی دارند، میگویند که از همین فاصله نیز حضور امام معصوم علیهالسلام را احساس میکنیم!
ما هر لحظه احساس میکردیم که گنبد سیدالشهدا علیهالسلام در پیش روی ماست. هرچند زمانی که انسان نزدیک حرم امام حسین علیهالسلام میشود، شور و عشق بسیاری در دلش ایجاد میشود.
فضلالدین یوسفپور: در لحظه نزدیک شدن به حرم، همه فقط به فکر امام حسین علیهالسلام بودند و با سرعت بیشتری راه میرفتند، در آن لحظه، بسیاری از کاروانهایشان جدا شده و شبانه خود را به حرم سیدالشهدا علیهالسلام رساندند. هرچند در دو سه کیلومتری کربلا، پذیراییهای مختلفی وجود داشت و کیفیت و کمیت این پذیراییها نیز نسبت به دیگر جاهای مسیر پیادهروی بهتر و بیشتر بود؛ ولی کمتر کسی به آنها توجه داشت، فکر همه در آن لحظه رسیدن به حرم سیدالشهدا علیهالسلام بود.
در چند کیلومتر باقیمانده، درست است که خستگی بر انسان تأثیر بسیاری دارد و پاها دیگر توان راه رفتن ندارد؛ ولی همین که احساس میکردیم به حرم سیدالشهدا نزدیک میشویم، جان تازهای به ما دست میداد.
سید شفیع حیدر رضوی: هرموقع که خسته میشدیم و میخواستیم استراحت کنیم، میدیدیم که پیرمردها، پیرزنها و کودکان مسیر را ادامه میدهند از خود خجالت میکشیدیم. شرایط و فضای معنوی حاکم در اربعین حسینی چیزی نیست که بتوان آن را با زبان گفت. آنجا همه به فکر اهلبیت علیهمالسلام بودیم که با شکنجه این راه را رفتند و... .همة مسیر از نجف تا کربلا برای ما روضة امام حسین علیهالسلام بود.
د
ر کنار زائران، اشخاص با زبانها و ملیتهای مختلفی دیده میشدند، به نظر شما ملیت در این مسیر معنایی دارد؟ میخواهیم نگاهی بینالمللی به این حرکت داشته باشیم؛ چراکه بزرگترین راهپیمایی تاریخ و جهان در روز اربعین رقم میخورد، به ویژه اربعین امسال که پرجمعیتترین راهپیمایی بود؛ این حرکت قدرتنمایی شیعه در مجامع عمومی بود، هرچند در رسانهها کمتر به آن توجه شد.به نظر شما آیا ملیت در این عرصه مهم بود یا هویت دیگری برای اشخاص مطرح بود؟سید شفیع حیدر رضوی: نگاهی که ما به اشخاص مختلف داشتیم، فقط زائر امام حسین علیهالسلام بود از اینرو در این سفر همه با هم صمیمی بودند و هدف همگی رسیدن به خدمت محبوبشان بود. جملهای همواره در این مسیر دیده میشد که «حب الحسین هویتنا و خدمت زواره شرف لنا». هویت در این عرصه بر مبنای امام حسین علیهالسلام شکل میگرفت.
فضلالدین یوسفپور: در این عرصه همه با هر ملیتی در کنار هم بودند و در کنار هم غذا میخودند. هیچ تفاوتی میان آنها نبود.
علی حیدر حسین: وقتی که ما هنوز در مسیر نجف تا کربلا قرار نگرفتهایم، هر کس دارای ملیت و زبان خود بود؛ ولی زمانی که در مسیر حرکت کردیم، همگی زیر پرچم اباعبدالله علیهالسلام قرار گرفتیم. در این مسیر همه زائر امام حسین علیهالسلام میشوند و دیگر تفاوتی وجود ندارد که موجب تفاوت نگاهها شود؛ در این مسیر، ایرانی، عراقی، ترکیهای و... معنایی ندارد.
حسینخان:ما در این مسیر مانند آبی بودیم که داشتیم به چشمهای که از آن به وجود آمده بودیم، بازمیگشتیم؛ در روایات از امام معصوم علیهالسلام آمده است که «شیعتنا خلق من تینتنا»؛ شیعیان ما از باقیماندة خاک ما آفریده شدند.
هر موقع که خسته میشدیم و میخواستیم استراحت کنیم، میدیدیم که پیرمردها، پیرزنها و کودکان مسیر را ادامه میدهند از خود خجالت میکشیدیم. شرایط و فضای معنوی حاکم در اربعین حسینی چیزی نیست که بتوان آن را با زبان گفت. آنجا همه به فکر اهلبیت علیهمالسلام بودیم که با شکنجه این راه را رفتند
نگاه اشخاص در این مسیر اینگونه بود.
میدانیم در هشت سال جنگ میان ایران و عراق، بسیاری در این میان کشته شده بودند؛ ولی در این مسیر، چیزی نسبت به این مسئله دیده نمیشد. آنجا امام حسین علیهالسلام مطرح است و همه زیر پرچم او قرار دارند؛ هرچند که هشت سال با یکدیگر جنگیده باشند.
اینکه دو ملت که در گذشته با یکدیگرجنگیدهاند، اینگونه با هم یکی میشوند؛ اینکه بیش از چهل ملیت یا بیشتر، همگی در کنار هم راه میروند و هویت دیگری بر آنها قالب میشود؛ اگر به این مسئله نگاه بینالمللی به عنوان امت واحد داشته باشیم، اربعین چه کمکی میتواند در این عرصه داشته باشد؟حسینخان: اگر بخواهیم امتی واحد شکل گیرد باید یک پرچم بلند شود که همة مذاهب را شامل شود؛ اگر بخواهیم قصة امام حسین علیهالسلام را برای جهانیان بگوییم ـ غیر از وهابیت که مغرض است ـ اگر این پرچم را عَلَم کنیم، نه فقط شیعیان و مسلمانان، بلکه مسیحیان و سایر ادیان و مذاهب نیز با ما همراه میشوند؛ چراکه امام حسین علیهالسلام در سراسر جهان نماد آزادیخواهی است.
علی حیدر حسین: در سخنان و نوشتههای اکثر رؤسای انقلابها بیان شده است که از امام حسین علیهالسلام عبرت و درسی گرفتهاند؛مانند گاندی که وقتی از او دربارة انقلاب هند میپرسند، میگوید که امام حسین علیهالسلام و حرکت او را الگوی خود قرار داده است؛ وقتی گفته میشود که شما که مسلمان نیستند و او را الگوی خود قرار دادهاید؟! میگوید که آزادیخواهی مربوط به مسلمان و غیر مسلمان نیست؛ بلکه برای همة مردم است، از اینرو امام حسین علیهالسلام برای همه است. زمانی که پرچم امام حسین علیهالسلام برافراشته شود، خود به خود دیگر پرچمها پایین میآیند.
حسینخان: ما باید ببینیم که چرا شبکههای غربی از امام حسین علیهالسلام چیزی نمیگویند؟ چیزی از این تجمع بزرگ که در تاریخ و جهان بینظیر است، مطرح نمیکنند؟ چرا در کتاب گینس که بسیاری از کم ارزشترین مسائل را در آن ثبت کردهاند، این حرکت ثبت نشده است؟ آنها میخواهند نام امام حسین علیهالسلام برای مردم شناخته نشود؛ چراکه اگر این پرچم برافراشته شود، مردم میفهمندکه باید به کدام جهت حرکت کنند.
زمانی که حضرت ولی عصر (عج) ظهور میکنند، فقط ۳۱۳ نفر یار ندارند؛ بلکه همگان بر زیر پرچم ایشان هستند؛ چراکه این امام همام ادامهدهندة راه امام حسین علیهالسلام است. مردمی که میبینند حکومت مهدی (عج) بر آزادی و عدالت و صلح و صمیمیت است بر اساس فطرت خود به سوی او جذب میشوند.
در این مسیر از مذاهب اسلامی و ادیان دیگر نیز حضور داشتند؟فضلالدین یوسفپور: بله. در پیادهروی اربعین علاوه بر شیعیان و اهل سنت، مسیحیان و دیگر ادیان نیز حضور داشتند. مذاهب اربعة اهل سنت نیز امام حسین علیهالسلام و ظلمی که به او روا شده را قبول دارند، از اینرو هر ساله بر تعداد این جمعیت افزوده میشود.
حضوری که از اهل سنت در پیادهروی اربعین دیده میشود به دلیل اشتراکات زیاد معرفتی میان اهل سنت و شیعیان است؛ ولی حضور مسیحیاندر میسر نجف تا کربلا را چگونه میتوان تعریف کرد؟فضلالدین یوسفپور: امام حسین علیهالسلام چهرة آزادیخواهی است. ادیان دیگر نیز میدانند که امام حسین علیهالسلام در مسیر آزادی و مبارزه با ظلم حرکت کرد و از جان و خانوادة خود در این راه گذشت. از اینرو ایشان برای آنها دارای احترام است. اهلبیت علیهمالسلام دارای الگوی کاملی برای انسانها هستند که رفتارهای آنها همسو با فطرت انسانهاست. همین موجب میشود که از ادیان دیگر نیز اشخاصی از آنها الگو بگیرند. یکی از اندیشمندان مسیحی، کتابی دربارة عدالت امام علی علیهالسلام نوشته که نشاندهندة جایگاه اهلبیت علیهمالسلام در جهان است.
حسینخان: اگر ماجرای قیام امام حسین علیهالسلام را بدون نام «حسین» برای اشخاص بازگو کنیم، همانجا که قصه تمام میشود، اشخاص مجذوب او میشوند و شخص دوست دارد چنین شخصیتی را الگوی خود قرار دهد. همة مردم، انسانهای برتر را الگوی خود قرار میدهند که از فطرت انسانی نشأت میگیرد؛ اگر کسی قصة امام حسین علیهالسلام را بشنود و گریه نکند و محبت او در دل او ایجاد نشود، انسان نیست.
علی حیدر حسین: شیخ بهلول که زمان شاه به افغانستان تبعید شد، معتقد است که در آنجا کتابِ شعری به نام «خواهر و برادر» در هزار بیت مطالعه کردم که این کتاب در همة خانهها وجود داشت. این کتاب منعکسکنندة ماجرای زندگی یک پهلوان با خواهرش بود. وی میگوید که من هم کتاب شعری با هزار بیت با همان موضوع نوشتم؛ ولی داستان من دربارة امام حسین علیهالسلام و حضرت زینب سلام الله علیها بود. هرچند نامی از این دو در این کتاب دیده نمیشد؛ ولی زمانی که این کتاب چاپ شد، مردم شیفتة آن شدند و آن را جایگزین کتاب قدیمی خواهر و برادر کردند.
سید شفیع حیدر رضوی: امام حسین علیهالسلام برای همة جوامع، شخصیت مرکزی است؛ در هند فرقهای نیست که برای امام حسین علیهالسلام ارزش بالایی قایل نباشد؛ حتی هندوها نیز با حضور در جمع عزاداران به سوگواری میپردازند. کسی که اولاد ندارد، بیمار جواب شده یا مشکلات فراوان دارد با نذر کردن برای امام حسین علیهالسلام، حاجت خود را میگیرد؛ بنابراین خود را وقف این شخصیت میکند. هرجا امام حسین علیهالسلام مطرح شود، اتحاد ایجاد میشود و کل جوامع متفق میشوند.
این حرکت به اندازهای بزرگ است که حتی اگر سانسور رسانهای هم شود، دهها میلیون، سفیر این حرکت هستند که پیام آن را به گوش همگان میرسانند؛ به نظر شما دشمنان
در پیادهروی اربعین علاوه بر شیعیان و اهل سنت، مسیحیان و دیگر ادیان نیز حضور داشتند. مذاهب اربعة اهل سنت نیز امام حسین علیهالسلام و ظلمی که به او روا شده را قبول دارند، از اینرو هر ساله بر تعداد این جمعیت افزوده میشود
به این حرکت چگونه نگاه میکنند؟
فضل الدین یوسفپور: دشمنان از این تجمع بزرگ شیعیان و مسلمانان هراسانند. مسلماً کسی که این حرکت و انبوه جمعیت را ببیند، مشتاق میشود که دربارة امام حسین علیهالسلام تحقیق کند و او را بشناسد. دشمنان از این میترسند که مردم حقیقت را بفهمند و به تشیع گرایش یابند.
استکبار تلاش بسیاری در این عرصه دارد که از جمله آن میتوان به ممنوع کردن اشخاص برای این حضور در برخی کشورها اشاره کرد، امروز در کشورهایی چون تاجیکستان، عربستان سعودی و ازبکستان، محدودیتهای فراوانی بر سر راه عاشقان و محبان اهلبیت علیهمالسلام برای شرکت در راهپیمایی اربعین حسینی وجود دارد، از اینرو بسیاری برای شرکت در این حرکت، ابتدا به ایران میآیند و سپس به کربلا سفر میکنند.
تهدید به بمبگذاری در مسیر زائران کار دیگر آنهاست؛ ولی همین مسئله به جای اینکه حضور گستردة مردم را تحت تأثیر قرار دهد، اشتیاق آنها را برای شرکت در این راهپیمایی بیشتر میکند.
حسینخان: در سال گذشته، پیش از فرا رسیدن ایام اربعین، تهدیدات بسیاری در این عرصه انجام میشد که این مسئله موجب شده بود تا گمان کنیم حضور مردم کمرنگتر از گذشته خواهد بود؛ ولی مشاهده کردیم که نه فقط حضور مردم کم نشد؛ بلکه حماسة بزرگ شیعی را در تاریخ رقم زدند.
مگر، حدود ۲۰ سال گذشته که در حرم حضرت ثامنالحجج علیهالسلام بمبگذاری کردند، دیگر مردم به آنجا نرفتند؟ این کار موجب شد که شیعیان و محبان اهلبیت علیهمالسلام پر شورتر از گذشته از سراسر جهان به زیارت این امام همام بروند.
دشمنان در این حرکت عظیم، شور و شعور زینبی دیدهاند. آنها از اینکه نزدیک به ۳۰ میلیون شیعه و غیر شیعه در مراسم پیادهروی اربعین حسینی شرکت میکنند و پا در جای پای حضرت زینب سلام الله علیها میگذارند، هراسانند. پیادهروی نجف تا کربلا حرکتی است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها آن را پایهریزی کرد. این حرکت ادامه یافت و هرساله با شکوه بیشتری ادامه خواهد داشت.
دشمنان و شیاطین در این حرکت، قدرت جماعت در اسلام را میبینند. درست است که مسلمانان فرقهفرقه شدهاند؛ ولی در چنین حرکتهایی همه به هم نزدیک هستند.
چند سالی است که این حرکت و حضور مردم قوت خاصی گرفته است، این حرکتها در کشورهای مختلف چه تأثیراتی دارد؟علی حیدر حسین: چنین حرکتهای گسترده، شعور مردم را نسبت به اهلبیت علیهمالسلام افزایش میدهد. زمانی که آیتالله میرزای شیرازی، تنباکو را تحریم کرد و بر اساس این فتوا، دسیسة دشمن در هم شکسته شد، گریستند و گفتند که امروز انگلیس به توانایی مرجعیت شیعه پی برده است و برای آن برنامهریزی میکند. در اربعین هم این مسئله وجود دارد و همگان قدرت شیعه را متوجه شدند. اگر هر کدام از این جمعیت چند ده میلیونی که در این آیین حرکت میکنند، آب دهانی به سوی طاغوت بیندازند، سیل، طاغوت را میبرد.
دشمنان با دیدن این جمعیت و اتحاد آنها میفهمند که نمیتوانند به مسلمانان آسیبی برسانند؛ تهدیدات و بمبگذاریها نیز در این عرصه بیفایده است و موجب مشتاقتر شدن مردم برای این حضور میشود. با نگاهی به تاریخ میبینیم که قبر امام حسین علیهالسلام را بارها ویران کردند تا مردم، سیدالشهدا علیهالسلام را فراموش کنند؛ ولی مردم دوباره آمدند و آن را بازسازی کردند.
سید شفیع حیدر رضوی: در هند، روحانیون شیعه تبلیغات گستردهای در ترویج مکتب اهلبیت علیهمالسلام انجام میدهند؛ ولی آنچه موجب موفقیت آنها در این عرصه میشود، نام امام حسین علیهالسلام است. امروز با توجه به تبلیغات همهجانبة استکبار علیه مذهب تشیع، راهی غیر از تکیه بر نام امام حسین علیهالسلام، برای ایجاد اتحاد میان مذاهب و ادیان دیگر نیست.
امام حسین علیهالسلام شخصیتی است که برای همگان اهمیت دارد، به گونهای که اگر برای این امام همام عزاداری کنیم و دستههای عزا به راه بیندازیم، اشخاص با مذاهب و ادیان دیگر، حتی هندوها، پیش از اینکه دستههای عزاداری ما در مسیر حرکت کنند، راهها را آبپاشی و از عزاداران پذیرایی میکنند؛ اگر موضوع امام حسین علیهالسلام در هندوستان مطرح نشود، شیعیان شخصیتی ندارند.
علی حیدر حسین: حرکت اربعین دو جنبه دارد؛ یکی اینکه موجب میشود تا مسلمانان و به ویژه شیعیان اتحاد خود را به همگان نشان دهند. دیگر اینکه طاغوت متوجه این قدرت میشود؛ البته دشمن تلاش بسیاری در کم رونق جلوه دادن این حرکت دارد، به گونهای که بیبیسی با دروغ پردازی، هر سال آمار شرکتکنندگان در پیادهروی اربعین را کمتر از واقعیت اعلام میکند. در دو سال قبل که ۱۷ میلیون نفر در این مراسم شرکت کرده بودند، بیبیسی آمار شرکتکنندگان را فقط هفت میلیون اعلام کرد، جالب اینکه هرچند هر ساله بر تعداد اشخاص افزوده میشود؛ اما آمار اعلام شده کمتر میشود؛ اینها قصد دارند، بگویند که در آن سال مردم «جو گیر» شدند و آمدند؛ ولی در سالهای بعد از اشتیاق مردم کاسته شد و هر ساله از تعداد این اشخاص کم میشود؛ آنها میخواهند اینگونه القا کنند که این حرکت در چند سال آینده دیگر انجام نخواهد پذیرفت.
بر اساس قوانین قرار داده شده، هرچیز فوقالعادهای در کتاب گینس ثبت میشود از مسائل بسیار کوچک گرفته تا مسائلی بسیار شرمآور؛
گر بخواهیم امتی واحد شکل گیرد باید یک پرچم بلند شود که همة مذاهب را شامل شود؛ اگر بخواهیم قصة امام حسین علیهالسلام را برای جهانیان بگوییم ـ غیر از وهابیت که مغرض است ـ اگر این پرچم را عَلَم کنیم، نه فقط شیعیان و مسلمانان، بلکه مسیحیان و سایر ادیان و مذاهب نیز با ما همراه میشوند؛ چراکه امام حسین علیهالسلام در سراسر جهان نماد آزادیخواهی است
ولی این حرکت عظیم با این گستردگی در این کتاب نوشته نمیشود؛ اگر آنها بر قواعد خود پایبند هستند باید این حرکت بزرگ را بنویسند و بگویند که امسال ۲۶ میلیوننفر آمدند. استکبار پیرامون این مسئله به دنبال انجام کار یزید است که پس از انجام جنایت کربلا در ابتدا میخواستند اقدام کثیف خود را بیسر و صدا جمع کنند؛ ولی نتوانستند؛ بعد از آن تلاش کردند تا با جعل تاریخ از فضایل محرمبگویند تا مردم در این ایام به جای عزاداری به شادی بپردازند؛ مناسبتهایی چون ایامی که کشتی نوح در خشکی پهلو گرفت، حضرت ابراهیم از آتش نجات یافت و ...؛ غافل از اینکه «ان قتل الحسین حراره فی قلب المؤمنین لا تبرد ابدا» عشق به اباعبدالله علیهالسلام چیزی نیست که بتوان آن را خاموش کرد.
حسینخان: درست است که طاغوتیان تلاش میکنند مردم نسبت به امام حسین علیهالسلام و حرکت اربعین چیزی ندانند؛ ولی همین که ۲۶ میلیون نفر به عنوان سفیرانی که در این حرکت عظیم شیعی شرکت دارند به کشورها و مناطق خود میروند، این پیام را به همگان منتقل و این نور را به دیگران نیز ارائه میکنند. اینکه بتپرست برای حسین علیهالسلام سینه میزند؛ یعنی این نور نه تنها خاموش شدنی نیست؛ بلکه همه روزه در حال گسترش است.
همانطور که گفتید در این مسیر پیر مردها و پیر زنها و کسانی که شاید از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند، آنچه در این مسیر برایشان مهم بود، خدمت خاضعانه به زائران اباعبدالله علیهالسلام بود، گویی هیچ مقام و منزلتی برای آنها غیر از خدمت مطرح نبود، به نظر شما این احساس از کجا سرچشمه میگیرد؟علی حیدر حسین: شعری عربی در این عرصه وجود دارد مبنی بر اینکه «بکم رزقنا یا حسین / لکم خلقنا یا حسین»؛ «یا حسین! ما به وسیلة شما رزق میگیریم و به وسیلة شما خلق شدیم»؛ اگر این جمله در ذهن شخصی هک شود به این نتیجه میرسد که باید خود را محو خدمت ائمة معصوم علیهمالسلام قرار دهد. اینکه شخص بداند که زائران به زیارت مولا و سرور او میروند، وظیفة خود میداند که این کار را انجام دهد.
به یاد دارم که شخصی برای دعوت زائران به موکب خود و خدمترسانی به آنها گریه میکرد. شخص دیگری بود که کودکان خود را در مسیر جاده خوابانده بود تا مردم به خیمة آنها بروند و میگفت که ما را از خدمت خود محروم نسازید. در اینجا جاه و مقام معنایی ندارد.
امام حسین علیهالسلام همه چیز خود را برای خدا، اسلام و شیعیان داده است و نوبت شیعیان است که همه چیز خود را برای ایشان هزینه کنند.
حسینخان: وقتی اشخاص میبینند که امام حسین علیهالسلام هرآنچه داشت برای خدا، شیعیان و اسلام داد از اینرو چنین خدمترسانی به زائران ایشان را بر خود لازم میدانند. برخی هستند که یک سال تلاش میکنند و همة سرمایة خود را جمع کرده و برای زائران خرج میکنند.
به نظر شما کسی که در این پیادهروی شرکت میکند، چه چیزی به دست میآورد؟فضلالدین یوسفپور: کسی که در این راهپمایی شرکت میکند، عشق و محبتاش به امام حسین علیهالسلام بیشتر میشود؛ در این پیادهروی ارادتم به امام حسین علیهالسلام و اهلبیت علیهمالسلام بیشتر شد؛ چراکه امام حسین علیهالسلام درون انسانها را متحول میکند.
حسینخان: به گونهای در این حرکت، خود و غلامی خود را به امام حسین علیهالسلام ثابت میکنیم؛ اگر خدا بخواهد به کسی مقام بالا بدهد به اعمال مستحبی او توجه میکند؛ چراکه بدون اجبار بوده است؛ کسانی که در این حرکت شرکت میکنند با اخلاص و اختیار خود رفتهاند، این مسئله نشان میدهد که امام حسین علیهالسلام صاحب اوست.
برخی که دارای سنین بالایی بودند و دوران جنگ تحمیلی را درک کرده بودند؛ وقتی سؤال میکردیم که در این مسیر چه احساسی دارید، میگفتند که فکر میکردیم در دوران جنگ و در جمع رزمندگان هستیم؛ همان احساس ایثار و کمک به همنوعان در این حرکت هم بود.
سید شفیع حیدر رضوی: کسی که پیادهروی میکند، نه فقط در خود، بلکه در خانوادة خود نیز فضای معنوی ایجاد میشود.
علی حیدر حسین: کسانی که توفیق شرکت در این پیادهروی را نداشتند به کسانی که در این حرکت شرکت کرده بودند، میگفتند که به جای ما نیز چند قدم بردارید؛ چراکه بر اساس روایات به ازای هر قدمی که در این مسیر برداشته میشود، گناهان فرد بخشوده میشود. در این حرکت انسان ایثار را میآموزد.
گفته میشود؛ حیوان ولگرد و بیصاحب، قیمیتی ندارد؛ ولی حیوان اصیل و شناسنامهدار قیمتی است؛ آنانی که فعلاً مولایشان مشخص نیست و به اباعبدالله علیهالسلام ابراز ارادت نکردهاند و به زیارت ایشان مشرف نشدند، اینگونه هستند؛ ولی کسی که به زیارت رفته است، اصیل میشود و صاحب پیدا میکند از اینرو ارزش بسیاری مییابد.
سید شفیع حیدر رضوی: این سفر خاطرات بسیاری برای من داشت؛ در حال بازگشت از کربلا به ایران، زمانی که میخواستم از اباعبدالله الحسین علیهالسلام خداحافظی کنم، حداقل ده مرتبه از ضریح جدا میشدم و دوباره به سمت ضریح میرفتم؛ انشاءالله از این فرصتها که بتوانم علاقه و ارادت خود را به ساحت مقدس اهلبیت علیهمالسلام ابراز کنم، مجدداً قسمت شود و بنده به نوبة خود تصمیم دارم هرساله در این حرکت شرکت کنم.
فضلالدین یوسفپور: اربعین خاطرة فراموش نشدنی است؛ سعی میکنم در هر جای جهان که هستم در این ایام خود را به کربلا برسانم.
علی حیدر حسین: روایتی داریم که اهلبیت علیهمالسلام در چند جا به انسان سر میزنند؛ یکی از این مکانها، برزخ است. هرچه در این دنیا به زیارت اهلبیت علیهمالسلام رفته باشیم، آنها نیز به در آن دنیا به دیدن ما خواهند آمد؛ اگر انسان میخواهد در حیات بعد از مرگ، همواره با اهلبیت علیهمالسلام و امام حسین علیهالسلام باشد، باید عمر خود را در محضر آنها باشد.
حسینخان: خدایا! زمزمة یا حسین و زیارت کربلا را از ما نگیر.